این نوشته متشکل از مجموعه استوریهایی است که آبان ماه ۱۳۹۸ در اینستاگرام منتشر شد. نظرات مخاطبان هم در نگارش و تکمیل آن نقش داشت و در نهایت بهنظرم رسید خوب است که در قالب یک مطلب در وبلاگ هم قرار بگیرد.
- نقطه شروع بحث پرسیدن یک سوال بود که نتیجهاش رو در ادامه میبینید:

- چیزی که واضحه اینه که وقتی درآمد همه مردم چهار برابر بشه، رشد اقتصادی بالاتر خواهد بود. به این ترتیب مسئولان هم میتونن در آمارها اعداد و ارقام بهتری رو به عنوان دستاورد و رکورد نمایش بدن.
اما دلیل اینکه اغلبمون مورد دوم رو بهتر میدونیم اینه که صرف «رشد اقتصادی و GDP بالا»، بدون رعایت توازن و تناسب، الزاما زندگی بهتری رو به ارمغان نمیاره. دلایل این مساله هم متعدده که در استوریهای قبل برخیاش رو دیدیم. این مساله اونقدر پذیرفته شده است که شاخصی به نام «ضریب جینی» هم به عنوان یکی از پارامترهای مهم توسعه سالم اقتصادی سنجیده میشه و اکثرمون باهاش آشناییم.
البته این هم باید در نظر گرفت که چون در بسیاری موارد این موضوع با کلیدواژه عدالت بهانهای بوده برای اجرای سیاستهای پوپولیستی، یا دولتی کردن اقتصاد و … بعضیهامون ممکنه کلا ازش صرف نظر کنیم.
- اما موضوعی که من میخوام از نتایج این بحث استفاده کنم، رابطه #توسعه و #فناوری است. ما و خیلی از افراد دیگری که در حوزه فناوری کار میکنیم، بعد از مدتی مدام از سوی دیگران با این سوال مواجه میشیم که:
چرا ایران!؟
- بخشی از جواب این سوال ممکنه شخصی باشه؛ اما از نظر حرفهای مسالهای که مطرح میشه معمولا اینه که: اگر همین انرژی رو در جای دیگهای مثل امریکا یا اروپا بذاری، میتونی روی لبه علم کاری کنی، با یک مارکت بزرگ بینالمللی. پس چرا ایران؟ حرفی که درست هم هست، اما …
- اما از همین جنبه حرفهای یک مساله دیگه که مطرح میشه اینه که آیا از نظر ارزش، صرفا پیش بردن مرزهای فناوریه که اهمیت بالایی داره (۴ برابر کردن درآمد رو که یادتونه؟)، یا در کنار اون، کمک به تناسب بیشتر مناطق مختلف، همزمان با توسعه هم مهمه؟
- به عبارتی آیا مثلا اینکه سرعت اینترنت در سیلیکونولی رو از یک گیگابیت به دو گیگابیت برسونیم، در حالیکه هنوز جوامع مختلفی هستند که دسترسی به اینترنت مناسب رو ندارند، به بهتر شدن دنیا کمک میکنه!؟
- قصد من صفر و یکی نگاه کردن به موضوع نیست. و بنظرم روش درست لحاظ کردن هر دوی اینها (توسعه به همراه تناسب در توسعه) است.
فقط خواستم این موضوع رو باز بکنم که همیشه «هل دادن مرزها» و توسعه محض، به تنهایی و اونقدر که برامون بدیهی شده، باارزشترین کار ممکن نیست …
و اما بعد …
در ابتدا ممنون از همه دوستانی که کامنت دادند و کمک کردند تا جوانب تازهای از بحث رو باز کنیم. متاسفانه بدلیل تعدد نشد همهشون رو استوری کنم. اما در جمعبندی موضوع فکر میکنم لازمه چند نکته دیگه رو هم عرض کنم:
- اول اینکه اینجا فقط از یک جنبه به سوال «چرا ایران؟» پرداخته شد و اون ازنظر حرفهای و در نظر گرفتن «امکان رشد فناورانه بیشتر» در غرب بود. قطعا این سوال جوانب ایدئولوژیک، خانوادگی، اقتصادی و … هم داره که چه بسا اهمیتشون خیلی بیشتر باشه. بنابراین تمرکز بحثی که مطرح شد، ازجنبه «توسعه فناوری» بود، نه پرداختن به مساله مهاجرت. (اصولا مسالهای که اینجا مطرح شد حتی جنبه ملیگرایانه هم نداشت، و عینا میشه اون رو به عنوان جواب برای «چرا نیجریه» و … هم بکار برد.)
- دوم اینکه: اهمیت توازن در توسعه فناوری و جلوگیری از افزایش فاصله بین جوامع و طبقات مختلف، چالشیه که امروزه بطور جدی در خود سیلیکونولی هم مطرحه. شاید شما هم درباره جنبشهای مختلفی که بطور خاص درباره هوش مصنوعی و نگرانی از اینکه صرفا به دست ثروتمندان جامعه بیفته، شنیده باشید. (این لینک رو ببینید)
بنظر میرسه ریسک اصلی هوش مصنوعی رباتهایی نیستند که توی فیلمها نشونمون دادند و علیه انسانها قیام میکردند! بلکه طبقه ثروتمندی است که حالا حتی به عنوان کارگر هم به طبقات دیگه نیازی نخواهد داشت!
- مساله سوم اینکه همون طور که اشاره شد، این مساله صفر و یکی نیست. همین الان خیلی شرکتها در ایران هستند که واقعا تلاش میکنند روی لبه تکنولوژی کار کنند و صادرات فناوری حتی به غرب هم داشتهاند (از جمله لینکپ که به همکاری در اون افتخار میکنم، و البته مجموعههای دیگری از دوستان که مجال نام بردن از تکتکشون نیست). اما نمیشه کتمان کرد که سختیهای چنین راهبردی (به ویژه در شرایط تحریم ایران)، به مراتب بیشتر از حالتیه که بخواید در یک منطقه توسعهیافته در لبه تکنولوژی کار کنید، یا اینکه در جای کمتر توسعهیافتهای روی فناوریهای سطح پایینتر. از این رو طبیعیه که هنوز آنچنان عمومیت نداشته باشه که به عنوان یک جریان اصلی دیده بشه.
از طرفی برخی برخی این توان رو هم دارند که بهطور همزمان و در چند نقطه جغرافیایی متفاوت، هر دو راهبرد رو دنبال کنند؛ که البته قطعا این هم کار سختی است و عمومیت نداره.
پایان.